بله برون |
۹-مهر-۱۳۹۰, ۰۳:۰۶ عصر
![]() |
||||
|
||||
بله برون
سلام خانوما
من هنوز به مرحله عروسی و کارای اون نرسیدم. سر مسأله رسم و رسومی که توی بله برون هست مشکل دارم، راستش زیاد به این چیزا وارد نیستم. ممنون می شم اگه بگین که توی بله برون چه کارایی لازمه انجام بشه. کیا باید دعوت بشن، لازمه من برم آرایشگاه، چطور لباسی باید بپوشم، خانواده داماد کار خاصی باید انجام بدن، خانواده من چی؟ پیشاپیش مرسی از همفکریاتون ![]() : ![]() مهم نيست كه در زندگی چه داری، مهم اينست كه چه كسی را داری ![]() |
||||
|
۹-مهر-۱۳۹۰, ۰۴:۰۰ عصر
![]() |
||||
|
||||
RE: بله برون
بله برون روزیه که خانواده داماد با گل و شیرینی و حالا بسته به رسم هر کسی که ممکنه متفاوت باشه با انگشتر و شال و پارچه چادری و لباسی و حالا صندل و ..... میان خونه دختر برای صحبت مهریه
بعد از اینکه سر مهریه و مسائل دیگه به توافق رسیدن مادر یا خواهر پسر انگشتر و دست دختر می کنن البته بعضی وقتها پسر خودش انگشتر رو میده به دختر معمولا جای بزرگترهای دو تا فامیله بری آرایشگاه خوبه یعنی بهتره اما نه اینکه مثل عروس آرایشت کنه طوری آرایشت کنه که مرتب و خوشمل باشی لباس هم بستگی به خودت داره اما خب لباس رسمی بپوشی بهتره مثلا کت و دامن یا بلوز و دامن همین دیگه اگه سوال دیگه ای داشتی بپرس عزیزم |
||||
|
۹-مهر-۱۳۹۰, ۰۴:۳۵ عصر
![]() |
||||
|
||||
RE: بله برون
مرسی عزیزم
![]() پس خانواده من لازم نیست چیزی واسه داماد یا مادرش و اینا آماده کنن؟ شام رو چطور باید برگزار کرد؟ خیلی رسمی؟ مهم نيست كه در زندگی چه داری، مهم اينست كه چه كسی را داری ![]() |
||||
|
۹-مهر-۱۳۹۰, ۰۴:۴۶ عصر
![]() |
||||
|
||||
RE: بله برون
نه عزیزم احتیاجی نیست چیزی بخرن خانواده عروس واسه داماد
شام نمیدن عزیزم ما که شام ندادیم از ساعت 4 تا 6 و 7 میگیرن و تموم میشه فکر نمیکنم شام بدن |
||||
|
۹-مهر-۱۳۹۰, ۰۴:۵۷ عصر
![]() |
||||
|
||||
RE: بله برون
مرسی از راهنماییت عزیز
مهمونای ما از راه دور میان، واسه همین دارم فکر شامو می کنم. ولی نمی دونم در چه سطحی و چطوری باید شام داد. چون بزرگای فامیل ما و بزرگای فامیل اونا بالاخره تعداد کم نیست که خودمون غذا آماده کنیم، بخصوص که گرفتاریای دیگه هم داریم. ![]() مهم نيست كه در زندگی چه داری، مهم اينست كه چه كسی را داری ![]() |
||||
|
۹-مهر-۱۳۹۰, ۱۰:۱۹ عصر
![]() |
||||
|
||||
RE: بله برون
سلام عزیزم منم دقیقا در همین مرحله هستم.
من تصمیم دارم نامزدی مفصل بگیرم برای همین دیگه بی خیال شام بله برون شدم. البته خیلی ها هم هستن نامزدیم نمیگیرن ولی شامم نمیدن. باز بسته به رسم و رسومه. نشون میارن با پارچه و چادر ما قبل از مراسمی که تمام بزرگای فامیل و درجه یکا دعوت شن. یه جلسه خودمون با مامان بابای داماد نشستیم حرف زدیم که بعدا تو جمع بحث مهریه سر نگیره ، زشته. فقط توافقات مهریه رو میخونن و قرار عقد و عروسی رو میذارن. |
||||
|
۹-مهر-۱۳۹۰, ۱۱:۲۷ عصر
![]() |
||||
|
||||
RE: بله برون
رسم و رسوما مختلفه. حالا من واسه خودمو می گم. ما سخت نگرفتیم و ازین صحبت های مهریه و این چیزا و این که رو کاغذ یا تو دفتر هم می نویسن خوشمون نمیومد. ما قبلش تو خواستگاری که فقط هم خودمون بودیم راجع به مهریه و بقیه چیزا صحبت کردیم. البته صحبت که چه عرض کنم همه رو گذاشتن به عهره خودمون. یعنی گفتن هرچی خودشون می خوان باشه. بعد واسه بله برون بزرگا رو دعوت کردیم. یعنی هر طرف فقط خاله و دایی و عمه و عمو و احیانن مامان بزرگ و بابابزرگ. ما شام هم دادیم یعنی مامانم دوست داشت. خودشم درست کرد به کمک خالم. یه سری غذای خیلی خوشمزه درست کرد و میز خوشگل چید. اونا هم واسم انگشتر و پارچه و عطر و کیک و سبد گل آوردن. با شیرینی البته. انگشتر رو هم خود شوهرم دستم کرد. بعد شام هم که کیک خوردیم و اهنگ هم گذاشتیم البته اما هیچ کس روش نشد برقصه. دیگه چی؟ اهان یه پیرهن حریر بلند هم دوختم و پوشیدم. آرایشگاه هم نرفتم. من کلا از ارایشگاه رفتن خوشم نمیاد خودم ارایش کردم و موهامو درست کردم. همین دیگه یادم نمیاد
![]() |
||||
|
۱۰-مهر-۱۳۹۰, ۰۲:۱۵ صبح
![]() |
||||
|
||||
RE: بله برون
مبارکت باشه گلم خوشبخت بشی.رسم و رسوما که متفاوته.ولی در کل روزی هست که خانواده داماد برای عروس هدیه و نشون نامزدی میبرن و مهریه و شرط و شروط رو معین میکنن.
مثلا ما بیشتر فامیل درجه یک رو دعوت میکنیمو بعد از تعیین مهریه و صلوات و شیرینی خوردن کمی هم رقص و شادی میکنیم و بعد داماد و خانواده اش که رفتن.پدر عروس به مهمونای خودش شام میده ولی خانواده شوهرم همه چیز رو از قبل تعیین میکنن به صورت خصوصی و بله برون رو مثل نامزدی میکیرن و اون صحبتها و کاغذ امضا کردناشون فرمالیته است و شام میدن و همه اش بزن و برقص.من که اینجوری دوست نداشتم و بله برونم یه حالت بینابین داشت.از قبل که مهریه رو هماهنگ نموده بودیم .ارایشگاه هم رفتم و یه بلوز دامن خوشمل هم درستیدم خیلی باز نبود یه تاپ با دو بند و یه دامن زیر زانو.نشون هم یه النگو واسم آوردن و یه عطر و یه پارچه و شیرینی و گل وواسه عمه ها و مادربزرگ و مامانم و خواهرام و بابام هدیه آوردن.دعوتی ها هم چون خانواده شوهرم تعدادشون زیاد بود فقط مردها بودن و خواهراش و مامانش و جاریم که البته یکی دو مورد از خانومها هم به صورت خودجوش اومده بودن.ولی ما چون کم بودیم خاله ها و عمه ها و فرزندانشون بودن و مراسم از ساعت هفت و نیم بود و تا 11 موندن و ما هم شام ندادیم دیگه. |
||||
|
۱۰-مهر-۱۳۹۰, ۰۱:۱۷ عصر
![]() |
||||
|
||||
RE: بله برون
ما هم قبلش خودمون توافق کرده بودیم البته برای ما هم به عهده خودم وهمسرم بود ،راستی قبل بله برون ما آزمایش هم رفتیم که خدای نکرده اتفاقی نیفتد ما هم روی کاغذ ننوشتیم برام انگشتر ویه پارچه حریر با گل وشیرینی آوردن،و از طرف ما فقط مادر بزرگم بوئ اما از طرف اونها عمه وعموش ومادر بزرگش بودن ما هم شام ندادیم،من کت وشلوار پوشدیدم وآرایشگاه هم نرفتم
|
||||
|
۱۰-مهر-۱۳۹۰, ۰۱:۵۴ عصر
![]() |
||||
|
||||
RE: بله برون
عروس خانوم سعی کن حتما قبلش در مورد همه چیز به توافق رسیده باشین که یه وقت خدای نکرده بحثی پیش نیاد و باعث دلخوری بشه.اگه امکانش رو هم ندارین که قبلش هماهنگ باشید.سعی کن با خانواده خودت توافق کنی و به آقا داماد بگی و با اون هماهنگ بشی.بعد آقا داماد خودش با خانواده اش مطرح کنه و توافق کنن و انشاالله مراسم بدون حرف و حدیث و بحث تموم بشه.هر چند اکثر اوقات یه عده هستن که واسه مخالفت پا به میدون میذارن و کلا اگه یه حرفی نزنن روزشون شب نمیشه ولی تو هیچ توجهی نکن و مهم واست رضایت همسرت و بعد پدر و مادرش باشه و سعی کن خاطره خوش این روز رو با حرفای کسی به کام خودت تلخ نکنی.
|
||||
|
|
تمامی اظهار نظرهای کاربران صرفا نظرات شخصی آنان بوده و تمامی مسئولیت متوجه اظهار کننده نظر می باشد.